آویز من میتونم

آویز من میتونم برای کسایی است که اعتماد کامل به خود دارند و میخواهد به هرانچه که می خواهند برسند .

اگر شما هم میخواهید هر لحظه به خود یادآوری کنید که من میتوانم ، پس به آویز من میتوانم نیاز دارید ، چون با هر بار نگاه کردن به این آویز می توانید اهداف خود را به یاد آورید و مصمم برای اهداف خود بجنگید .

این  اویز من میتونم  را در سه جنس استیل ، نقره ، برنج می توانید از فروشگاه طلا و جواهر شکنج سفارش دهید .

قصه آویز من میتونم :

آدم برای اینکه عمق لحظات زندگی رو درک کنه، لازمه از فضای امن خانواده بیاد بیرون و تنهایی و بدون کمکِ کسی بره توی دل مسائل زندگی و یه چیزایی رو بی‌واسطه تجربه کنه. حتی اگه قراره بعداً ازدواج کنه لازمه که مستقل بودن رو زندگی کنه تا یاد بگیره مسئولیت پذیری یعنی چی…

مستقل شدن یه روی سختی هم‌ داره
مواجه شدن با اتفاقاتی که برای اولین باره میخوای تجربه کنی دشواره …
اما خب زندگی بدون چالش چی داره اصلاً ؟
میدونی من فکر می‌کنم مستقل شدن مثل شنا کردن توی رودخونه ست…
وقتی کنار رودخونه وایسادی فضا تقریبا برات امنه و داری از نگاه کردن لذت میبری
اما حواست هست که فقط نظاره گری؟
حواست هست دمای آب رو روی پوستت حس نکردی؟
شاید جریان آب تو رو با خودش ببره و بین راه به سنگ و صخره برخورد کنی …
اما بگو ببینم نمی‌ارزه که برای حس برخورد نسیم تابستونی روی قطرات شناور آب روی بدنت بزنی به دل رودخونه؟ فکر کنم می ارزه
میدونی لذت عمیقش کجاست؟
جایی که بالاخره بعد از کلی غلت خوردن یه جایی آروم میگیری و با لذت آب تنی می‌کنی…
لذتِ در جریان بودن به مراتب عمیق از لذت ایستادن و نظاره کردنه
وقتی میزنی به آب میشی بخشی از رودخونه
تو با مستقل شدن میشی بخشی از زندگی…
بعد از ضربه هایی که سنگ های توی مسیر بهت وارد میکنن میرسی به یه جایی که سرت رو از آب میاری بیرون و نگاه می‌کنی به نور خورشید که از لای شاخ و برگ درختا رد شدن و تابیدن به صورتت
میدونی اون نور مثل چی میمونه ؟
مثل لحظه ای که بعد از تحمل سختی های فراوون
در راه مستقل شدن، توی خلوتت نشستی رو به آینه
و زل زدی به چشم‌های سختی کشیده‌ت و با یه حس پیروزمندانه با خودت تکرار می‌کنی چقدر زندگی کردم. حالا حرف داری برای گفتن‌ واسه آدما.
احتمالا وقتی توی آینه به خودت نگاه می‌کنی کبودی ‌های مسیر پُر پیچ و خم مستقل شدن رو هم روی تن و بدنت میبینی، سختی ها رو هم میبینی، تنهایی‌هات رو میبینی…احتمالا یه جمله هایی هم برات یاد آور میشه

میدونم چه روزای سختی رو برای مستقل شدن داری میگذرونی…میدونم چقدر تنها شدی و چقدر میجنگی…میدونم چون با همه وجود تجربه ش کردم
اما یه چیزی میخوام بهت بگم رفیق

همه‌‌ی مسئولیت زندگیت رو به عهده بگیر ، غم و غصه و شادی و خنده و موفقیت و پیروزی همشون به تو کمک می‌کنن تا رشد کنی و چیزهای بیشتری از زندگی بفهمی…

همه‌ی این مراحلی که داری میگذرونی تا مستقل شدن رو تجربه کنی، اسمش زندگیه! برو وایسا جلوی آینه و توی چشم‌های سرخ ت نگاه کن و درون خودت فریاد بکش که من می‌تونم…بگو که من می‌تونم…

چون میدونم همیشه موفقیت از موفقیت نمیاد و بعضی وقت ها از شکست حاصل میشه، برای همین میتونم برای هر هدفی که دارم اقدام کنم و از مسیرم نترسم. چون حتی اگه شکست خوردم هم میدونم به موفقیت نزدیکتر میشم ، پس من می توانم